روستای دهن رود
|
|
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد ! [ پنج شنبه 91/1/17 ] [ 9:47 صبح ] [ حمیدرضا ]
[ نظرات () ]
|
|